دوستان عزيز؛شايد بنده نتوانستم خوب قضيه را برايتان باز کنم.براي اولين بار و آخرين بار مي خواهم نظر شخصيم را در مورد سرمربي و کادر فني سابق و فعلي تيم محبوبم در اين سايت بنويسم و اگر کاربري بعد از خواندن مطلب بنده حتي فحشي هم به بنده بدهد پاسخي نخواهم داد!
بابا ....! بخدا آن هواداراي که بخاطر رفتن قلعه نويي به سپاهان و تراکتورسازي طرفدار اين تيمها شده دو ريالي هم نيستند!هواداري که بخاطر آقاي فلاني طرفدار تيمي باشد بايد .....!
بس کنيد اين موش و گربه بازي ها را!طرفداران مظلومي از چهار دربي پشت سرهم بردن حرف مي زنن و طرفداران امير قلعه نويي از دو قهرماني پي درپي وي !طرفداران مظلومي .....دوباره طرفداران اميرخان .....!این در حالیست که هر دو از افتخارات باشگاه استقلال هستند و بجای آنکه ما هواداران به آنها ببالیم،دایما داریم به عناوین و افتخارتشان را به رخ همدیگر می کشیم!
به والله قسم اگر اين وضعيت به روي سکوها کشيده بشود،اگر تيم ملي ايران هم با نام استقلال در ليگ شرکت کند،سرنوشت تيممان بهتراز سرنوشتي که سال قبل براي تيم پرسپوليس رقم خورد نخواهد بود!
بله تضاد در افکارها و عقايد شخصي و تبادل نظر و بحث پيرامون تيم و نفرات اگر نباشد ،پس چرا اصلا کلمه يا عنواني به نام هوادار بوجود آمده است!؟
ما هواداران مالکان اصلي تيم محبوب خود هستيم و جيره خوار اين و آن نيستيم که دائما فرد خاصي را آنقدرحمايت کنيم که مثل بادکنک شده و بعد يکدفعه بترکد!
نظر شخصي بنده اين است که اگر یک چوب خشک یا کريم شيره اي را هم به عنوان سرمربي تيم انتخاب کردند همه هواداران به عشق استقلال نه شخص خاص و يا..... بايد از وي حمايت کنند.
آري اگر مربي يا بازيکني موفق نباشد بايد از وي انتقاد کرد و اگر متوجه شديم تيم در حال فنا شدن مي باشد،حتي بايد پاي خود را فراتر بگذاريم و خواستار تغييرات و اصلاحات شويم.
اما اينکه هنوز ليگي آغاز نشده و اين قدر ناهماهنگي و تضاد از نوع و چگونگي ابقا يا انتصاب افراد صحبت مي کنيم يک مقدار غير قابل هضم است.
من مي دانم حتما يکي از کاربران یا هواداران با نقل قول کردن بعضي از جملات بنده خواهد نوشت که ؛امير جان ما در اين سايت براي همين تبادل و تضاد افکار به بحث مي نشينيم!و اگر همچين مباحث درون خانوادگي وجود نداشته باشد که باعث پيشرفت مجموعه محبوبمان نخواهد شد و هر هواداري حق دارد از بازيکنان و مربيان دلخواه خود حمايت بکند!
که بنده در جواب اين جملات مي نويسم که؛منصور پورحيدري،پرويز مظلومي،اميرقلعه نويي و ...همگي جز تاريخ باشگاه به حساب مي آيند،اما اگر کسي بخواهد بخاطر اشخاصي تيم مورد علاقه اش را تغيير دهد اصلا نبايد در بين خود راهشان بدهيم.
در تاریخ باشگاه تیم رقیب یک علی پروین دارند و یک علی دایی و شاید یکی دو نفر دیگر که صاحب عناوین مهمی شده اند!آیا هواداران این تیم آنقدری که به این نفرات و افتخاراتشان می بالند و بها می دهند،ما استقلالی ها به امثال منصور پورحیدری خودمان که هیچ مربی و بازیکنی تا کنون نتوانسته به افتخارات بازیگری و مربیگریش دست پیدا کند،احترام می گذاریم!؟در تاریخ باشگاه رقیب با ذربین هم نمی توان یکی مثل منصورخان را پیدا کرد،حالا ما دائما از داشته های خودمان می نالیم و بزرگان و پیشکسوتان تیم محبوبمان را رودروی هر قرار می دهیم.
توضیح برای تصاویر:این عکسها درستی نتایج بازیها را نشان نمی دهند و در بعضی از آنها پیش بینی دوستان با هم بوده که در آن زمان قبل از بازی مکتوب میکردیم و بعد از بازی آنها را کنترل و در نهایت اصلاح می نمودیم!
بنده نمي دانم کاربراني که در اين سایتها و وبلاگها فعاليت مي کنند در چه سن و سالي قرار دارند!اما اگر زمانيکه تيم به دسته سوم رفت و مي خواستند با اين طرز فکر از تيم حمايت کنند که الان تيمي با نام استقلال وجود نداشت.
بخدا ما آن زمانها حتي ته بليط يا نصفه بليط بازيهايي که به استاديوم مي رفتيم را مثل کساني که کلکسيون تمبر دارند جمع مي کرديم و نتايج تيم خود را بر روي کاغذ مي نوشتيم تا مثلا يادمان باشد در فلان بازي چه بازيکني گل زد و يا بازي در نهايت چند چند به پايان رسيد!اما حالا .....
جمله آخر:
تمام افتخارات و رکوردهاي امثال پورحيدري ها،مظلومي ها،قلعه نويي ها و ... همه و همه از صدقه سر باشگاه استقلال بوده است،پس اگر استقلالي هستيد و مربي و بازيکن دلخواهتان در تيم فعلي حضور ندارد،اگر حمايت نمي کنيد،حداقل چوب لاي چرخ تيم نگذاريد و سکوت اختيار کنيد.
نظرات شما عزیزان:
|